×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

دوستیابی

× ...
×

آدرس وبلاگ من

omid2afm.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/omid 2afm

شعر

باید برود غاز به کنجی بچراند آن کس که بداند و نداند که بداند بهتر که رود خویش به گوری بتپاند آن کس که نداند و بداند که نداند با پارتی و پولش خرک خویش براند آن کس که نداند و نداند که نداند بر پست ریاست ابدالدهر بماند ********************************************************* آنکس که به دست وام دارد در بورس دو صد سهام دارد اوقات فراغتش زیاد است ده دیش به پشت بام دارد همواره سری درون سایتِ سه نقطه و دات کام دارد! بر دیدن فیلم‌های سیما البته هم التزام دارد گه محو جوانی زلیخاست گه کف به لب از قطام دارد! ویلای فراخ! در لواسان که مرغ و خروس و دام دارد کابینت MDF ندارد اما سند بنام دارد آنجا همه روزه با نگارَش دیم دارم دارادام دارام دارد ده مدرک دکترا و ارشد از کالج داش غلام! دارد از بس‌که لیاقتش زیاد است چندین پُست و مقام دارد حاجت به بیان نباشد البت کاین پست علَی‌الدوام دارد خسته شده بسکه رفته عُمره عزم سفر سیام دارد خود از اثرات اسکناس است گر حرمت و احترام دارد نه لنگی عواید حلال است نه وحشتی از حرام دارد این شخص شخیص اگرچه طشتی افتاده ز روی بام دارد با این همه باز اعتباری در قاطبه نظام دارد از خیل خواص بودنش را از صدقه سر عوام دارد از لطف خدا به اهل فقر است این ملک اگر قوام دارد خوانند? خوب حال کردی شعرم چقدَر پیام دارد؟ ********************************************************** این روزا عمر عاشقی دوروزه ایشالا پیر عاشقی بسوزه بلا به دور از این دلای عاشق که جمعه عاشقند و شنبه فارغ! گذاشته روی میز من ، یه پوشه که اسم عشق‌های بنده توشه زری، پری،‌سکینه، زهره، سارا وجیهه و ملیحه و ثریا نگین و نازی و شهین و نسرین مهین و مهری و پرند و پروین چهارده فرشته و سه اختر دولیلی و سه اشرف و دو آذر سفید و سبزه ، گندمی و زاغی بلوند و قهوه‌ای و پرکلاغی ... هزار خانمند توی این لیست با عده‌ای که اسم‌شون یادم نیست! گذشت دوره‌ای که ما یکی بود خدا و عشق آدما یکی بود نامه مجنون به حضور لیلی می‌رسه اینترنتی و ایمیلی! شیرین می‌ره می‌شینه پیش فرهاد روی چمن تو پارک بهجت ‌آباد زلفای رودابه دیگه بلند نیست پله که هس ، نیازی به کمند نیست تو کوچه ، ‌غوغا می‌کنند و دعوا چهار تا یوسف سر یک زلیخا! نگاه عاشقانه بی‌فروغه اگر می‌گن: �عاشقتم� دروغه تو کوچه‌های غربی صناعت عشقو گرفتن از شما جماعت کجا شد اون ظرافت و کرشمه نگاه دزدکی کنار چشمه؟ کجا شد اون به شونه تکیه کردن کنار جوب آب ، گریه کردن دلای بی‌افاده یادش به خیر دخترکای ساده یادش به خیر من از رکود عشق در خروشم اگر دروغ می‌گم ، بزن تو گوشم تو قلب هیشکی عشق بی‌ریا نیست حجب و حیا تو چشم آدما نیست کشته دلبرند و ارتباطش فقط برای برخی از نکاتش! پرنده پر ، کلاغه پر ، صفا پر صداقت از وجود آدما ، پر دلا! قسم بخور ، اگر که مردی که دیگه گرد عاشقی نگردی ما توی صحبت رک و راستیم داداش عشق اگه اینه ، ما نخواستیم داداش ******************************************************** پیامک زد شبی لیلی به مجنون که هر وقت امدی از خانه بیرون بیاور مدرک تحصیلی ات را گواهی نامه ی پی اچ دی ات را پدر باید ببیند دکترایت زمانه بد شده جانم فدایت دعا کن مدرکت جعلی نباشد زدانشگاه هاوایی نباشد وگرنه وای بر احوالت ای مرد که بابایم بگیرد حالت ای مرد چو مجنون این پیامک خواند وارفت به سوی دشت و صحرا کله پا رفت اس ام اس زد از انجا سوی لیلی که می خواهم تورا قد تریلی دلم در دام عشقت بی قرار است ولیکن مدرکم بی اعتبار است شده از فاکسفورد این دکترا فاکس مقصر است در این ماجرا فکس چه سنگین است بار این جدایی امان از دست این مدرک گرایی ******************************************************** نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس دیدم به خواب حافظ تو صف اتوبوس گفتم سلام حافظ گفتا علیک جانم گفتم کجا میروی گفتا خودم ندانم گفتم بگیر فالی گفتا نمانده حالی گفتم چگونه ای گفت در بند بی خیالی گفتم تازه تازه شعر و غزل چه داری گفتا که میسرایم شعر سپیدباری گفتم زدولت عشق گفتا کودتا شد گفتم رفیق گفتا کله پا شد گفتم کجاست لیلی مشغول دلربایی گفتا شده ستاره در فیلم سینمایی گفتم بگو زخالش ان خال اتش افروز گفتا عمل نموده دیروز یا پریروز گفتم بگو زمویش گفتا که مش نموده گفتم بگو زیارش گفتا ولش نموده گفتم چرا چگونه عاشق شدست مجنون گفتا شدید گشته معتاد گرد و افیون گفتم کجاست جمشید جام جهان نمایش گفتا خریده قسطی تلویزیون به جایش گفتم بگو زساقی حالا شده چه کاره گفتا شده منشی در دفتر اداره گفتم بگو ز زاهد ان راهنمای منزل گفتا که دست خود را بردار از سر دل گفتم بگو زمحمل یا از کجاوه یادی گفتا پژو دوو بنز یا گلف نوک مدادی گفتم زساربان گو با کاروان غمها گفتا اژانس دارد با تور دوردنیا گفتمکه قاصدت کو ان باد صبح شرقی گفتاکه جای خود را داده به فکس برقی گفتم بیا زهدهد جوییم راه چاره گفتا جای هدهد دیش است وماهواره گفتم سلام مارا باد صبا کجا برد گفتا به پست دادم اورد یا نیاورد گفتم بگو زمشک اهوی دشت زنگی گفتا ادکلن شد در شیبشه های رنگی گفتم بلند بوده موی تو ان زمان ها گفتا حبس بودم از ته زدند انرا گفتم شمارا زندان حافظ مارا گرفتی گفتا ندیده بودم هالو به این خرفتی ******************************************************** ؟
یکشنبه 20 شهریور 1390 - 1:08:23 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


شعر


شعر


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

3225 بازدید

1 بازدید امروز

0 بازدید دیروز

11 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements